معرفی فیلم

جهان با من برقص

سروش صحت هنرمندی است که بیشتر با نویسندگی شناخته شده، او در بسیاری از کارهای طنز تلویزیون متن نوشته که شبهای برره، زیر آسمان شهر ، ترش شیرین و قطار ابدی از آن جمله‌اند.

او بعد از کارگردانی چندکار تلویزیونی با سریال موفق “پژمان” تجربه‌ی خوبی بدست آورد و فیلم بلند “جهان با من برقص” نخستین کار سینمایی اوست.

فیلم حکایت مردی پنجاه و چندساله به نام جهانگیر است که بعد از جداشدن از همسر، با دختر نوجوانش در روستایی دور افتاده در شمال زندگی می‌کند. بعد از اینکه برادرش می‌فهمد که او به علت بیماری تنها دو ماه دیگر زنده است به دوستان مشترکشان زنگ میزند تا کنار هم جمع شوند و آخرین تولد جهانگیر را در خانه‌اش جشن بگیرند.
جهانگیر انسانی است دقیق و جهان‌بینی خاصی دارد؛ هرچند با آدم‌ها زیاد حرفی ندارد اما حرفهای زیادی دارد برای گفتن، شاید چون گوش شنوایی نیست حرفها را با گاوش دردودل میکند. او برخلاف سایر اطرافیان در بند مسائل ظاهری زندگی نیست و به همین دلیل حتی از تنها فرزندش هم فاصله دارد هرچند عشقی عمیق دارد به او.
جهان با من برقص اثری است کاملا شخصی در باب مرگ و زندگی و مردم جامعه. جهانگیر البته به نوعی میتواند همان شخص کارگردان اثر قلمداد شود که با دقتی خاص، ناظر زندگی دیگران است و ارتباطات آنها را رصد میکند. به ظواهر توجهی ندارد و تفکر و اندیشیدن درباره مسائل مختلف برای او لذتی افزون‌تر دارد.
در این واپسین روزهای عمر جهانگیر، ذهن او موشکاف‌تر از همیشه به پیرامون توجه دارد، به مرگ، به زندگی، به محیط اطراف و البته ارتباطات انسانی.
بعد از سالها خلوت‌گزیدگی حالا در این ایام، او انگار تازه حقیقت زندگی را دریافته و در کشاکش ریتم‌های غم‌انگیز و تلخ روزگار به ترانه‌ی اصلی زیستن دست پیدا کرده.
به راستی چرا باید شرایط بر انسان‌ها چیره شود؟ در صورتیکه این ما هستیم که لحظات را می سازیم. درست است که آدم‌ها مثل هم نیستند و تیپ‌های مختلف و تفاوت های آشکاری دارند اما با گفتگو و گذشت می‌توان اوقات بهتری ساخت. بدون شک دورهم بودن انسان‌ها گذران زندگی را برای همه گواراتر می‌کند، گذر عمر با دوستی‌ها و صمیمیت‌ها دلنشین‌تر است و در واقع با مهربانی و رفاقت می‌توان ساز زندگی را کوک‌تر و نغمه‌ی آن را زیباتر ساخت.
از دیالوگ‌های پرمعنای فیلم که بگذریم از تصویربرداری و نماهای دیدنی و جذاب و موزیک‌های بجا و شنیدنی آن هم بدون شک باید یاد کرد که واقعا همه این عوامل باعث ایجاد اثری شده که تماشایی و تاثیرگذار است.

#هومن_هاشمی
#جهان_با_من_برقص
#سروش_صحت

آقایان / The Gentlemen

اگر بخواهیم فیلمها را فارغ از ژانر دسته بندی کنیم کارهای سینمایی دو گروه هستند : متفکرانه و سرگرم کننده. (بعضی آثار هردو جنبه را دارند)
.
گای ریچی که مثل دیوید فینچر به عنوان کارگردان فیلمهای تجاری (ویدیو کلیپ و تیزر) پا به عرصه فیلمسازی گذاشت نمونه یک فیلمساز با آثار سرگرم کننده ی جذاب است. کارهایش معمولا در ژانر جنایی – کمدی هستند مشابه کار جاودانه تارانتینو “داستان عامه پسند” . (Pulp Fiction)
فیلمهای قبلی ریچی مثل …Snatch ، Rock’n’Rolla ، Lock,stock با اقبال خوب تماشاگر روبرو شد و حالا او آقایان (The Gentlemen)
را ساخته که انصافا خوش ساخت و تمیز هست.
فیلم داستان یک خبرنگار باهوش هست که اطلاعات و شواهد متعددی علیه بزرگترین باند پرورش ماریجوانا در انگلیس جمع آوری کرده و میخواهد از آنها بیست میلیون دلار حق السکوت بگیرد!
روایت از زبان او نقل میشود و اتفاقات به تدریج مخاطب را درگیر میکند، ضرباهنگ فیلم در ابتدا کمی کندتر است ولی هرچه از فیلم میگذرد سریعتر میشود، داستان جالب است و طنز در دیالوگ ها بسیار پررنگ و دلنشین. “آقایان” با حضور متیو مک کاناهی، کالین فارل و هیو گرانت و البته بازی دیدنی چارلی هانام برای دوستانی که علاقه به این سبک از سینما دارند بدون شک جذاب خواهد بود.
.
#هومن_هاشمی
.
#the_gentlemen
#guyritchie
#mathewmcconaughey
#hughgrant
#collinfarrel
#charliehunnam

فورد علیه فراری / Ford v Ferrari

انگار ساخت فیلمهایی که روایتگر مسابقات اتوموبیلرانی است در تخصص سینمای آمریکاست و انصافا فیلمهای دیدنی بسیاری است که میتوان در این زمینه نام برد. برای من در وهله اول Rush تداعی میشود که راوی رقابت جذاب تاریخی دو قهرمان فرمول یک در دهه هفتاد بود: نیکی لاودا و جیمز هانت.
فضای فورد و فراری اما کمی متفاوت است ، حکایت تاریخی رقابت دو خودروساز مطرح دنیا در اواسط دهه شصت. یک داستان جذاب مدیریتی که برای دوستداران این مقوله هم جذاب است.
وضعیت فروش کمپانی فورد چندان تعریفی ندارد و مشاور بازاریابی آنها یک پیشنهاد عجیب دارد که به انجام نمیرسد ، پیشنهاد بعدی او ساختن یک خودرو طراز اول برای قهرمانی در مسابقات اروپایی Le mans است تا نام فورد دوباره در دنیا مطرح شود. از کارول شلبی مهندس حرفه ای برای ساخت یک ابر خودرو دعوت میشود و او هم برای رانندگی ، کن مایلز ، راننده بد عنق اما کاربلد و بی پروا را برای راندن خودروی Ford GT40 ترغیب میکند…
فیلم کاملا به تاریخ وفادار است و با یک فیلمبرداری عالی صحنه های جذابی را خلق کرده. زوج کریستین بیل و مت دیمون در نقش مایلز و شلبی محشر هستند و برخوردها و گفتگوهای جالبی دارند.
جیمز منگولد در ساختن فضای دهه شصت و تصویرسازی کمپانی های بزرگ فورد و فراری و معرفی مدیران نام آشنای آنها هنری فورد (نوه) و انزو فراری کاملا موفق عمل میکند.
دیدن این اثر ارزشمند که حاوی نکات جالب و آموزنده ای است را به دوستداران آثار سینمایی ورزشی و مدیریتی پیشنهاد میکنم.
.
#هومن_هاشمی
.
#ford_v_ferrari
#Mattdamon
#christianbale
#carrolshelby
#kenmiles
#jamesmangold
#henryford
#enzoferrari

 
 

دلقکی نه برای خنداندن / Joker

سکانس یک: آرتور فلیک در حال گریم خودش جلوی آینه ، رادیو روشن است و گوینده اخبار با تشریح خبرها وضعیت شهر را برای بیننده ترسیم میکند. انبوه زباله های انباشته در شهر، موشها و بیماری حصبه. منجلابی به نام گاتهام.
سکانس دو: آرتور در نقش دلقک یک تابلوی تبلیغاتی را در پیاده رو با حرکات بامزه نمایش میدهد که ناگهان چند نوجوان تابلو را از او میگیرند و او برای باز پس گیری تابلو بدنبال آنها و در آخر تابلو را به صورتش میزنند و با خشونتی عجیب زیر ضربات لگد…

همین دو سکانس ابتدایی مشخص میکند که با کدام جامعه طرف هستیم، جایی با اختلاف طبقاتی وحشتناک ، بی قانون ، کثیف و با مردمانی عصبی که بدون توجه به سرچشمه مشکلات به جان هم افتاده اند.
جوکر شاید برای همه فیلمی ایده آل نباشد و قرار هم نیست همه را راضی کند، این فیلم البته از راننده تاکسی، باشگاه مشتزنی، وی برای انتقام و سایر فیلمها الگوبرداری شده و همچنین جوکر از دل داستانی ابرقهرمانی آمده!
اما به نظر من اینها مهم نیست ، مهم نگاه فیلم است به جامعه و اینکه چگونه یک جامعه بسوی نیستی سوق داده میشود. چرا جامعه لجام گسیخته است و مجالی برای خنده نیست ؟ خنده ای هم اگر هست دستوری و کمدینی اگر هست به بالا متصل! آنها تعیین میکنند چه چیزی خنده دار است و چه چیزی نیست ! دقیقا عین مرزبندی های آقای وین و سایرین برای افراد مردم…
آرتور فلیک نماد آدمهای بی اهمیت است، کسانی که علیرغم همه رنجها هرچه به سمت جامعه میروند سرخورده تر از قبل میشوند تا در نهایت به انفجار میرسند…
آرتور با بازی درخشان واکین فینیکس همه چیزش منطقی است؛ با اینکه چهره و رفتار عجیبی دارد برای سایرین ، حتی خنده های عصبیش دلیلی دارد! او آدمی نحیف و استخوانی است نه قلدر و قوی بنیه ، بیماری روحی است و تحت درمان ، متوهم است و ارتباط عاطفی هم اگر دارد ساخته خیال او و یک طرفه ، آرتور سیاستمدار هم نیست و البته که اشتباهاتی دارد ولی در نهایت همین دلقک تنها و غمگین است که نمادی میشود برای اعتراض و انتقام، برای مردمی که توسط او از خواب بیدار شده اند…
 منجلابی مثل گاتهام شاید به جوکر بیشتر نیاز داشته باشد تا به افرادی مثل مورِی فرانکلین یا حتی شوالیه تاریکی!
نظر شما چیست؟
.
#هومن_هاشمی
.
#joker
#arthurfleck
#murrayfranklin
#Joaquinphoenix
#robertdeniro
#toddphillips
#taxidriver
#fightclub
#vforvendetta